کسایی که خیلی + هستند و یا فکر میکنند همیشه از کلمات رکیک استفاده کردن یعنی خاکبرسری پس همین الآن اینجا رو ترک کنن
سلام
امروز اولین مطلب برای این وبلاگ رو مینویسم در واقع اولین قسمت خاطراتم رو مینویسم. خاطراتی که شاید از نظر خیلیها واقعی نیاد. چون خیلی از ماجرا پرتن. فکر میکنن زندگی فقط اونجوری هست که الآن خودشون دارن میبینن. اما نمیدونن که چه بدبختایی توی این عالم هستند. از جا و مکانم اصلا نخاین. چون نمیگم کجای این دنیای کوچیک به ظاهر بزرگ هستم فقط این رو بدونین که اول توی یه شهر خیلی کوچیک زندگی میکردم. شهری که اگه دلت میگرفت و میخواستی شبونه قدم بزنی قبل از اینکه حتی وقت پیدا کنی به چیزی فکر کنی میبینی کل شهر رو راه رفتی. البته اگه بشه اسمش رو بذاری شهر. چه شهری یه داهات به تمام معنا...
فکر نکنی حالا که من شروع کردن به نوشتن غم و غصههام تموم شدهها. نه... من حالا حالاها غم دارم که عمرم کفاف تعریف نده. من از همون رو اول میگم. از روی که به دنیا اومدم. شاید نشه اسم این قسمتها رو گذاشت خاطره اما چیزهایی هست که مادرم تو شبهایی که تنها میشدیم برام تعریف میکرد و البته به غیر از نیم ساعت اول بقیش همش با گریهی اون همرا بود. گریه میکرد و حرف میزد جوری که انگار توی این علم نبود.
راستی یه چیزی بگم نگی نگفتی تا اون موقع که من هنوز هیچی حالیم نبود رو اگه بخوام براتون تعریف کنم. همش باید بگم مامانم گفت ... بابام این کار رو کرد . مامان اینجوری دید مامان ندید... و از این جور حرفها. واسه همین هم هر چیزی رو که میدونم جمله بندی میکنم و مثل یه آدم حسابی رمان نویس شروع میکنم به نوشتن. چیزهایی رو میگم که مامانم برام تعریف کرده. بماند که تا 6 سال پیش بش میگفتم "نه نه". پس اگه میخواین از داستانهای من سر در بیارین از اول اولش بخونین. و اگه هر جایی از مطلبام حدس زدی ... دارم میگم اگه فقط حدس زدی که همش چرنده بهتره همون موقع وبلاگ رو ببندی و بری سراغ کار و زندگیت. میدونی چرا؟ چون آدم عاقل وقتش رو واسه چرندیات نمیگذرونه. میگذرونه؟
اگرم از مطالبم خوشت اومد و خواستی همهی اونها رو بخونی پیشنهاد میکنم همشون رو کپی کنی توی هارد یا اصلا کل صفحه رو ذخیره کن چون اینجوری پولت واسه خوندن هدر نمیره. قانون کپی رایتم بیخیالش. اصلا انگار نه انگار. هر چیزی خواستی بردار. به خدا هم نمیسپارمت. چون خدا از قهر میکنه. هر چیز بدرد بخوری اگه پیدا کردی بردار اما یادت باشه هر کسی زندگیه خودشو داره. کپی کردن زندگی دیگرون آخر و عاقبت نداره.
حالا اگه میخوای شروع کن به خوندن. فقط فکر کنم اگه از پول اینترنت نترسی حالا حالا ها گیر باشی. اگه الآن که داری این مطلب رو میخونی خیلی از اولین قسمت گذشته پس بگرد دنبال قسمت اول حتی اگه الآن دو قسمت بیشتر ننوشتم باز هم برو سراغ اولی. چون اگه از اولش نخونی نمیفهمی چه خبره.
اگه این وبلاگ رو هم مثل بقیهی سایتها فیلتر نکنن و اگه خدا بخواد تا روز آخر زندگیم واستون مینویسم.
به امید فیلتر نشدن...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ